فاطمه خانوم خوش اومدی
فاطمه جون به خونه برگشت خوش اومدی عزیزم اینم چند تا عکس از فرودگاه نذر کرده بودم وقتی برگشتی ببرمت امام زاده حسن اینم عکسای فاطمه تو امام زاده ...
نویسنده :
آبجی فاطمه جون
17:17
فاطمه و اسکوتر ش
گوشمند
دیشب فاطمه داشت بازی میکرد اومد به داداشی گفت : من گوشمندم داداشی گفت گوشمند چییه ؟ فاطمه چند بار تکرار کرد گوشمند گوشمند گوشمند داداش گفت گشنته ؟ فاطمه گفت نه گوشمند داداش گفت هوشمند ؟ فاطمه گفت نه گوشمند داداش گفت خوشگلی ؟ فاطمه گفت نه گوشمند بهش گفتم گوشمند چییه ؟ فاطمه گفت گوشمند بَبَع ای دیگه گوشمند ...
چتر
امروز فاطمه داشت بازی می کرد دیدم یه کیف انداخته رو دستش شمشیر پلاستیکی شو گرفته توی اون یکی دستش گفتم اخه کیف و شمشیرو با هم میگیرن خانوم اشاره کرد به شمشیر و گفت : چَتره ...
شهر بازی
عکسای یه روز خوب فاطمه که عمو برددش شهربازی این دوچرخه ایه که بابابزرگ عیدی خریده اینم ترن که فاطمه و امیر رضا با هم سوار شده بودن فاطمه رو می تونید سمت چپ تصویر عکس بالا ببینید سوار این وسیله که شد واقعا ترسیده بود ولی خودش و کنترل کرد و گریه نکرد فقط جیغ می زد هفت هشتا وسیله که سوار شد برگشتیم پیش بزرگترها عمو گفت فاطمه همه چی سوار شدی خوش گذشت فاطمه هم از فرصت استفاده کرد و لباشو آویزون کرد و گفت آجی منو هلکوپتر سوار نکرد د...