فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

فسقلي كه حالا شده فاطمه جون

دوختندگی

دو سه روز پیش با فاطمه رفتم خیاطی ولی بسته بود وقتی برگشتیم خونه فاطمه در حالی که داشت نفس نفس میزد گفت : دوختندگی بسته بود چند بار ازش پرسیدم چی دو باره تکرار کرد تا متوجه شدم که منظورش از دوختندگی خیاطیه ...
29 شهريور 1392

امام حسین ( ع )

فاطم ه خیلی امام حسین رو دوست داره همش از امام حسین می پرسه از اسب امام می پرسه از نانای (علی اصغر) امام  می پرسه از عمو عباس ( حضرت عباس ) می پرسه   یه روز رفتم کتاب براش بخرم به فروشنده گفتم یه کتاب میخوام از امام حسین که اسب هم داشته باشه بیچاره فروشنده تمام کتاباش رو ورق زد تا این کتاب رو پیدا کرد یه صفحه ی این کتاب مربوط به جنگ امام با دشمنا هست هر وقت فاطمه می خواد این کتاب رو بخونه این صفحه رو میاره که براش بخونیم تا اونجایی که من دیگه شعر این صفحه رو حفظ شدم   ...
17 خرداد 1392

گوشمند

دیشب فاطمه داشت بازی میکرد اومد به داداشی گفت : من گوشمندم داداشی گفت گوشمند چییه ؟ فاطمه چند بار تکرار کرد گوشمند گوشمند گوشمند داداش گفت گشنته ؟ فاطمه گفت نه گوشمند داداش گفت هوشمند ؟ فاطمه گفت نه گوشمند داداش گفت خوشگلی ؟ فاطمه گفت نه گوشمند بهش گفتم گوشمند چییه ؟ فاطمه گفت گوشمند بَبَع ای دیگه گوشمند      ...
22 ارديبهشت 1392

چتر

امروز فاطمه داشت بازی می کرد دیدم یه کیف انداخته رو دستش شمشیر پلاستیکی شو  گرفته توی اون یکی دستش گفتم اخه کیف و شمشیرو با هم میگیرن خانوم اشاره کرد به شمشیر و گفت :   چَتره ...
22 ارديبهشت 1392