فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

فسقلي كه حالا شده فاطمه جون

وقتی نی نی بودم

با دنیا اومدن سید امیر کوچولو ( پسر دائی عزیزم ) یاد وقتی افتادم که تازه دنیا اومده بودم!!! انقدره ریزه میزه بودم که کسی جرات نمی کرد بغلم کنه! آخه من یه کیلو و چهارصد و پنجاه گرم بودم پاهام اینقدری بوده !!! دستام هم به این کوچیکی بود مامان و بابای عزیزم هم خیلی برام زحمت کشیدند !!!   وقتی هم مراسم نام گذاریم بود و برام جشن گرفته بودن  نمی تونستن برام یه لباسی پیدا کنن که اندازه من باشه  برای همین لباس عروسکم رو تنم کردن اینهم همون عروسکه هست که لباسش تن من رفت اینجا هم اولین باره که جرات ک...
5 بهمن 1390

وقتی که می خواستم برم خونه خدا

پارسال وقتی که یک سال و سه ماهه بودم با مامان و بابایی رفتیم خونه ی خدا و حرم پیامبر جاتون خالی !! خیلی خوش گذشت تازه لپم خیلی درد گرفت !!! آخه هر کی منو میدید زودی لپم رو میکشید             ...
5 بهمن 1390